علی آقاعلی آقا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

علی آقا ㋡ عشق طلایی

بازار رفتن علی آقا...

سلام پسمل مامانی. امروز سه تایی( من، شما، بابایی) رفتیم جمعه بازار تا واسه شلوارکی که مادرجون چند روز پیش برات خریده بود یه بلوز مناسب بخریم. عزیزم خیلی بازار و دوست داری و تا میفهمی جمعه هست میگی آخ جووون جمعه بازااار. به محض ورودمون به بازار، گفتی من اسباب بازی میخوام. کوچولوی مامان عشق اسباب بازی هست و هرجا که ببینه لج میکنه واسم بخرین. وقتی رسیدیم پیش اسباب بازیها و بابایی گفت چی میخوای، یه تفنگ مسلسل گرفتی. با اینکه تو خونه چند مدل تفنگهای جورواجور داری بازم از بین اون همه اسباب بازی تفنگ و انتخاب کردی. جالبتر از همه اینکه منو بابایی خیلی آروم و یواشکی گفتیم براش یه دمپایی بخریم، شنیدی و گفتی من دمپایی ششتی(شصتی) میخوام....
22 خرداد 1394

عشقم سلام

بسم الله الرحمن الرحيم (1) الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ (3) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (6) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (7) . سلام عشق مامان و بابا. به خواست خدا وبا اجازه از او قصد کردم تا خاطرات روزانه شما رو بنویسم. بعدها تقدیمت کنم تا بخونی و ازش لذت ببری. فدای تو بابا جواد و مامان الی... ...
22 خرداد 1394